و اما پايان قصه هاي كوچكي دخترم
آني جونم هدف از اين عكسا و خاطرات اينه كه كم كم قصه هاي نوزاديتو پايان بدم ما در اين دوسال شاهد جوانه زدن و رشد كردن دخترك نازنينمان به ياري خداوند سبحان بوديم آنيتا جونم دخملكم شما كم كم روزهاي سخت نوزاديتو پشت سر گذاشتي وقتي 6 ماهه شديد كم كم مرواريد هاي سفيدي از زير لثه هات بيرون زد و مامان حجيه برات آش دندوني درست كرد دستش درد نكنه 9 ماهه بودي كه چهار دست و پا ميرفتيو بالاخره وقتي 11 ماهت شد اولين قدمهاتو روي زمين گذاشتي قربون اون پاهاي قشنگ برم خب از اين به بعد با دنياي نوزاديت خدا حافظي ميكنيم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی